عبدالحمید قدیریان معتقد است فیلمها و سریالهای به ظاهر دینی ما بیش از اینکه محتوای فکری و فرهنگی برگرفته از قرآن داشته باشند، صرفاً آثاری تاریخی و سیاسی هستند.
خبرگزاری مهر – گروه هنر- آزاده فضلی: عبدالحمید قدیریان هنرمند نقاشی است که علاوه بر نقاشی به عنوان مدیر هنری و طراح صحنه در بسیاری از آثار تصویری دینی نیز حضور داشته است. او از سال ۱۳۶۰ به عنوان نقاش فعالیت حرفهای خود را آغاز و بعد از آن در سال ۱۳۶۵ فعالیت سینمایی را با فیلم سینمایی «گذرگاه» به عنوان گریمور شروع کرد.
قدیریان در سال ۱۳۶۶ با فیلم سینمایی «هراس» در عرصه طراحی صحنه و لباس مشغول به کار شد و آثار متعددی را تا به امروز طراحی هنری کرده است که از جمله آنها میتوان به فیلمهای سینمایی «ملک سلیمان»، «محمد رسولالله (ص)»، «ارتفاع پست»، «آبادان یازده ۶۰»، «مریم مقدس» و به تازگی سریال «خط مقدم» به کارگردانی شهریار بحرانی اشاره کرد.
در ادامه گفتگوی مشروح خبرگزاری مهر با عبدالحمید قدیریان را با موضوع دشواریهای تولید سریالهای دینی و ظرفیت تولید این آثار با لحاظ کردن مفاهیم دینی میخوانید.
* آقای قدیریان شما بهعنوان مدیر هنری سریالهای تاریخی، نظرتان درباره تولید سریالهای دینی چیست؟ آیا ساخت این نوع سریالها را که بسیار پرخرج است، لازم میبینید؟
با توجه به تهاجم فرهنگی که ساختار فکری جامعه را نشانه گرفته و دشمنان تفکر و انسانیت، سعی دارند باورها و مؤلفههای ایمانی ما را سست و استحاله کنند، باور من این است که ساخت این نوع سریالها از نان شب هم واجبتر است. دشمن به این امر واقف است که فرهنگ یک جامعه، تابع زیرساختهای تفکری و ایمانیِ آن جامعه است. به عبارت دیگر او خوب میداند که وجوه ایمانیِ جامعه با گذشت زمان، فرهنگ متناسب با خود را تولید میکند؛ که رفتارهای مردم برگرفته از آن فرهنگ است؛ پس اگر بخواهند رفتارهای مردم را تغییر دهند، باید در ابتدا فرهنگ حاکم را عوض کنند و برای تغییر فرهنگ، باید باورها و مؤلفههای ایمانی مردم را تغییر دهند.
از این رو است که ساخت فیلمهای دینی برای اصلاح و تقویت زیرساختهای ایمانیِ جامعه لازم است. متأسفانه به دلایل مختلف در سالهای گذشته، از ظرفیتهای ساخت این نوع تولیدات برای ارتقا جامعه، بهره کمی بردهایم. لذا نیاز داریم تا ابتدا درباره ضرورت و سپس درباره کیفیت و جهتدهی این آثار بحث و گفتگو کنیم.
با توجه به تهاجم فرهنگی که ساختار فکری جامعه را نشانه گرفته و دشمنان تفکر و انسانیت، سعی دارند باورها و مؤلفههای ایمانی ما را سست و استحاله کنند، باور من این است که ساخت این نوع سریالها از نان شب واجبتر است* در مقام بررسی، شما چگونه به این آثار نگاه میکنید؟
میتوان از دو جنبه به این آثار نگریست؛ یکی از منظر مفهومی که متأسفانه به دلایل مختلف «از جمله اعتماد به راهبران مفهومی سریالهای مذهبی» کمتر درباره کیفیت و جهت دهی این تولیدات بحث کردهایم، و موضوع دیگری که باید به آن پرداخت، روش تولید است که مشکلات زیادی در ساختار آن وجود دارد. پرهزینه بودن تولید، پاشنه آشیل این نوع آثار است که باید در جای خود به آن پرداخت.
* بحث هزینه از موضوعات داغ این نوع فیلمها و سریالهاست ولی قبل از آن بفرمائید منظورتان از اینکه مطرح کردید ما بهره کمی از ظرفیتِ تولید این نوع آثار میبریم، چیست؟
از یک سو با توجه به موقعیت زمانی و تاریخی که در آن قرار داریم و از سوی دیگر، فقر انسانها و نیاز بشریت به فرهنگ صحیح و الهی که باعث احیا و رشد انسانیت به عنوان موجوداتی که ظرفیتِ قرار گرفتن در جایگاه خلافتاللهی را دارند، با وضوح و شدت غیرقابل انکاری، نیاز به این تولیدات احساس میشود. لذا باید فضایی وجود داشته باشد که مرتفع کننده این نیاز والای انسانها باشد اما واقعیت این است که ما از مفاهیم دینی آنگونه که باید بهره نمیبریم.
ببینید! یک مفهوم دینی مفهومی سه بُعدی است و بیش از اینکه طول و عرض آن اهمیت داشته و قیمتی باشد، ارتفاع آن مهم و ذیقیمت است. مفاهیم دینی، مفاهیم بسیار مرتفعی هستند که چنانچه ارتفاع و جایگاه هر یک از آنها لحاظ نشود، بهرهمندی از آن مفاهیم، بسیار ناچیز خواهد بود. به عنوان مثال مفاهیمی همچون امامت، ولایت، ملک و امثال آن، مقولاتی بسیار رفیع هستند و بسیاری از مفاهیم دینی را پوشش میدهند.
در رأس این مفاهیم، واجدان و صاحبان امامت و ولایت و ملک، یعنی اهلبیت عصمت و طهارت، که آیات کبرای خداوندی هستند، از برترین مفاهیمی هستند که ما بسیار ناچیز از ایشان بهره میبریم. به عنوان مثال ما همیشه به اهل بیت (ع)، حداکثر به عنوان انسانهایی نگاه میکنیم که بسیار فرهیخته و در اوج اخلاق و علم و امثال آن هستند و این باعث میشود که از ابعاد مرتفع و درجات فضل ایشان در نظام خداوندی در عالم، از جمله ملک و امامت و ولایت غافل باشیم. این نوع نگاه ما باعث شده تا این بزرگواران نیز همانند قرآن مهجور بمانند.
به هر صورت، باید به این مفاهیم به صورت سه بُعدی نگریست. این نکته یکی از آن بحثهای کلیدی است که متأسفانه به آن کمتر توجه میکنیم و باعث میشود که خیلی جاها، در جهت فهم مفاهیم به حداقلها قانع باشیم. مثلاً در مورد مفهوم «ولی» میتوان آن را به معنای ضعیف و حداقلی، «دوست» محدود کرد و نیز میتوان معنای والای «راهبر و قافله سالار» را برای معنای آن، مدنظر قرارداد. به بیان قرآن در آیهالکرسی خداوند به لحاظ ولیّ بودنش، مؤمنین را از ظلمات به سمت نور میبرد و این معنا بسیار متفاوت و اثرگذارتر نسبت به معنای دوست خواهد بود. مسلم این است که این دو معنا، دو خاستگاه دارد و متناسب با ارتفاع گوینده کلام است. به بیان دیگر تفاوت این دو معنی به واسطه ارتفاع افرادی است که این دو معنی را بیان کردهاند. طبیعی است که هر کدام از این معانی تأثیرگذاری فرهنگی و تمدنی خود را داراست. بنابراین، نقش و جایگاه گوینده کلام و بیان کننده مفاهیم بسیار حائز اهمیت است.
حال این سوال مطرح است که راهبران و جهت دهندگان به سریالهای مذهبی در چه ارتفاعی ایستادهاند؟ به یاد بیاوریم زمانی دین افیون جامعه محسوب میشد ولی با وقوع انقلاب اسلامی و مطرح شدن منظری مرتفع از دین، توسط امام (ره)، دیگر کسی دین را افیون جامعه نمیداند. اگر سریالهای دینی ادامه دهنده منظر امام (ره) هستند، پس چرا در جامعه هیچ جوششی ایجاد نمیکنند؟ چرا این آثار حداقل باعث نمیشود که ما از زمین کَنده شویم و در آسمانها به پرواز درآییم؟ واقعاً آیا با دیدن اکثر این سریالها، باور و ایمان ما تقویت و اصلاح میشود؟
نکته این است که ما، عموماً به اسم فیلم دینی، تنها تاریخ و بعضاً کمی اخلاقیات را مطرح میکنیم. هر چند که مقوله «تاریخ» بسیار مهم، زیبا و آموزنده است اما آیا میشود فیلمی که رفتار دنیایی یک فرد الهی را مطرح میکند، یک سطح مطلوب در ارائه دین نامید؟ ما به بُعد سوم مفاهیم نگاه نمیکنیم و در سطح متوقف میشویم. برای همین است که در سریالهایی که به اسم اهلبیت (ع) ساخته میشود، آنها را انسانهایی نشان میدهیم که چند سالی در یک دوره تاریخی زندگی کردهاند و مردمانی عابد، با تدبیر و سیاستمدار بودهاند و از دنیا رفتهاند. ولی اگر به بُعد سوم مفاهیم نگاه کنیم، متوجه میشویم که نازلترین ابعاد این بزرگواران را به تصویر کشیدهایم.
یادمان باشد که اهلبیت (ع) فرمودهاند «اصل ما نور ما است» و رسول خدا (ص) فرمود اول چیزی که خدا خلق نمود، نور من بود «اول ما خلق الله نور ی». این سطحی نگریها کار را به جایی میرساند که به خود جرأت میدهیم در بیلبوردهای شهری، کنار سخنان اهل بیت (ع) که کلام خدا را مطرح کردهاند، سخنان دانشمندان غربی و یا غیرغربی که جنس کلامشان برگرفته از وحی نیست، بلکه از جنس بشری و حداکثر حاصل تجربیات خودشان است را قرار دهیم.
جوان با تماشای فیلمهای تاریخی که به عنوان فیلم دینی به او ارائه میشود، تصور میکند دین همان چیزی است که در این فیلمها به نمایش درآمده است و با خود فکر میکند که اگر دین همین چیزی است که به تصویر کشیده شده، نمیتواند در دنیای فعلی دستم را بگیرد* شما در جایی از صحبتهایتان گفتید با تولید فیلم های به ظاهر مذهبی از زندگی بزرگان دینی، به اصل دین خیانت کردهایم. میتوانید در این مورد بیشتر توضیح دهید؟
رهبر معظم انقلاب حدود هفت سال پیش فرمودند «نگاه به اوضاع سیاسی جهان و منطقه، نشان میدهد که ما در مقطع حساسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است». از طرف دیگر با توجه به هجمههای دشمن، باید سعی کنیم از مفاهیم دینی بیشترین استفاده را ببریم. همان کاری که امام (ره) انجام میدادند. جوان امروز به دنبال راهی است که او را از سرگردانی نجات دهد و به منجی نزدیک کند، ولی ما به جای نشان دادن به روزترین تصویر از اسلام ناب محمدی او را با ذکر تاریخ سرگرم میکنیم. جوان با تماشای فیلمهای تاریخی که به عنوان فیلم دینی به او ارائه میشود، تصور میکند دین همان چیزی است که در این فیلمها به نمایش درآمده است و با خود فکر میکند که اگر دین همین چیزی است که به تصویر کشیده شده، نمیتواند در دنیای فعلی دستم را بگیرد.
ما تصور میکنیم دین مجموعهای از بایدها و نبایدهای اخلاقی و احکام است. به قول آیت الله جوادی آملی که فرمودند: «متاسفانه آنقدری که روی فقه سرمایهگذاری کردیم، روی معرفت الهی سرمایهگذاری نکردیم.» لذا میبینیم در چهل سال گذشته، آنچه بر فرهنگ و هنر ما سیطره داشته، نگاه فقه اصطلاحی بوده و به تبع آن، ممیزیها ایجاد شد، ولی در نهایت دیدیم که با همه اجبار در رعایت احکام، روز به روز جوانان و آثار هنری از فضای دین فاصله گرفتند و رهبری همچنان نگران تَنزّل فرهنگی هستند.
واقعیت این است که رسالت فقهالاحکام در آن است که ثابت و مُحکم، احکام را مطرح کند. تا از فروغلتیدن ما به سمت پرتگاهها، جلوگیری کند. در حالی که رسالت هنر و فرهنگ در حرکت، تغییر و رشد است و این دو مقوله دو جنس متفاوت هستند. بنابراین باید تعریفی و چه بسا، ترسیم و تصویری، از دین را در آثار مطرح کنیم که پایه آن معارف الهی باشد تا جامعه را به حرکت در بیاورد.
دین به معنای «رفتار در قِبال مَلِک عالم و بهرهمندی از قوانینی که این مَلِک در عالم گذاشته است». این تعریف با تعریف رایج ما از دین تفاوت دارد. این تعریف مدام جامعه را به حرکت وا میدارد و به چالش میکشد و باعث میشود تا افراد مراتب بالا را ببینند و خود را با نظام الهی همراه کنند و از آن استفاده ببرند.
* اخیراً رئیس صداوسیما تغییر کرده است. اگر رؤسای جدید این سازمان بخواهند ساختار جدیدی را برای تولید آثار دینی ایجاد کنند. چه باید انجام دهند؟
در وهله اول باید به این مطلب برسند و باور داشته باشند که بازدهی سریالهای دینی علیرغم مخارج هنگفتی که برای آن میکنند، نسبت به نیاز اجتماع، بسیار کم است. معتقدم مشکل در کمبود محتوای صحیح و قرآنی است. لذا باورم این است که مسئولین فرهنگی باید مطالبهگر باشند و از اهل علم بخواهند که خواسته بهحقِّ رهبر معظم انقلاب در ارتباط با تولید محتوای فرهنگی و دینی را اجابت کنند و معارفِ متناسب با ایجاد تمدن اسلامی را تولید کنند. باید مفاهیم را ارتقا دهیم و اسلام ناب را نه در شعار، بلکه در عمل محقق کنیم.
هماکنون فیلمهای بسیار پرهزینه به عنوان آثار دینی ساخته میشوند که در واقع فیلمهای تاریخی هستند. فیلمهایی که داستان زندگی افرادی را روایت میکنند که یا اسناد و شواهد کمی از زندگی آنها وجود دارد و یا اگر اسنادی وجود داشته باشد، در ضمیمه آن اسناد، معارف مربوطه احصا نشده است و این کمبود اطلاعات معارفی مرتبط با موضوع باعث میشود تا نویسنده و کارگردان مجبور شوند که برای روح دادن به اثرشان، بر منویات و تمایلاتِ درونی خود تکیه کنند و با ایجاد درام اصطلاحی، جهت ایجاد جاذبه و کشش در مخاطب، خَلأ موجود را پر کنند. متأسفانه این امر باعث میشود تا اثر تولید شده فاصله زیادی با روح معارف صحیحِ قرآنی و اهل بیت علیهم السلام، پیدا کند و به تبع تأثیر اجتماعی مناسب نداشته باشد.
* به نظر شما با توجه به این موارد خطر اصلی کجا احساس میشود و راه حل رفع آن چیست؟
خطر اصلی آنجاست که جوان ما، با دیدن اینگونه از فیلمها، منویات و باورهای کارگردان را به عنوان مفاهیم دینی میپندارد و این باعث میشود که آن جوان نتواند از آن مطالب و مفاهیم، کسب نور کند. او با دیدن شخصیتهای دینی و رفتارهای ایشان در این فیلمها، به این باور میرسد که دین و شخصیتهای دینی بسیار ضعیف و در سطح هستند و به این دلیل نمیتواند برای خود الگو و اسوهای ایدهآل پیدا کند تا زندگی و تفکرات و رفتارهای خود را با او منطبق سازد و این میتواند یکی از دلایل گرایش جوانان ما به تفکرات و فلسفههای دیگر باشد.
فیلمهای ما بیش از اینکه محتوای فکری و فرهنگی بر گرفته از قرآن داشته باشند، صرفاً تاریخی و سیاسی هستند. اگر واقعاً فکر میکنید آشنایی مردم با سیاسیون در طول تاریخ، آنها را دیندار میکند، نیازی به این همه مخارج نیست، میتوان با برنامههایی بسیار کم خرجتر و با ظاهری علمی، این گونه مطالب را به مخاطبان ارائه کردفیلمهای ما بیش از اینکه محتوای فکری و فرهنگی بر گرفته از قرآن داشته باشند، صرفاً تاریخی و سیاسی هستند. اگر واقعاً فکر میکنید آشنایی مردم با سیاسیون در طول تاریخ، آنها را دیندار میکند، نیازی به این همه مخارج نیست، میتوان با برنامههایی بسیار کم خرجتر و با ظاهری علمی، این گونه مطالب را به مخاطبان ارائه کرد. هزینههای زیاد، وقتی توجیه پذیر است که مخاطب را وارد فضای سه بُعدی مفاهیم الهی کنیم و نورانیت زندگی بزرگان را به گونهای که مخاطبان آن را تجربه کنند، به تصویر بکشیم.
زمانی بود که جامعه انقلابی ما از اسلام ناب بهره میبُرد و به برکت آن، پیوسته در حرکت بود، ولی به دلیل نگرشهای سطحی به دین، جامعه به برکهای تبدیل شده که به تبع رکود و سکونش، هر روز شاهد پدید آمدن انواع تهدیدهای متأثر از رکود در این برکه هستیم؛ از آلودگی گرفته تا رشد موذیان. لذا باید با ایجاد جریانی از حرکتهای حقیقتاً انقلابی و بنیادی، آب زلال معارف ناب قرآنی و اهل بیتی را در این برکه جاری کنیم تا آلودگیهایی که به دلیل نبود جریان و حرکت، در فضای جامعه پدید آمده، شسته شوند و فضای جامعه مانند اوایل انقلاب باز هم زلال و دلنشین شود و این میسر نمیشود، مگر اینکه جریانی از تفکر صحیح، پیوسته در جامعه وجود داشته باشد و از وجوه مختلف، به جامعه، خوراک فکری و ایمانی بدهد.
* شما به عنوان یک مدیر هنری که در ساخت تعدادی از آثار حضور داشتید، بفرمائید آیا واقعاً تولید این آثار باید پرهزینه باشد؟
واقعیت این است که تولید این گونه آثار بسیار پرخرج است و این دلایل زیادی دارد. ولی به نظر من میتوان با به روز کردن روش تولید، مخارج را کم کرد. در حال حاضر روش تولید سریالهای ما، کماکان قدیمی و سنتی است. بعضی از سازندگان فیلمها فکر میکنند به صرف اینکه در صحنههایی از فیلمشان، از ترفندهای دیجیتالی استفاده کنند، این کارشان به معنای به روز شدن است، در حالی که مشکل اصلی بر سر روش تولید است.
متأسفانه ما زیرساختهای لازم را برای این امر ایجاد نکردهایم و همچنان کارگردانان هستند که به جای مدیران تولید، راهبری کار را در دست دارند. باید در تولید تحولی بنیادین ایجاد کرد و با تربیت مدیر تولید قوی و آشنا به ظرایف فیلمسازی، کارگردانان و مدیران هنری را راهبری کرد تا هزینهها تا حدودی مهار شود.