گفتوگوی «جوان» با عبدالحمید قدیریان نقاش، مجسمهساز و طراح صحنه پیشکسوت
هنر انقلاب به لحاظ اجتماعی دچار کمکاری است
عبدالحمید قدیریان، نامی آشنا در عرصه هنر معاصر کشورمان است که بیشتر، نام او را در حیطه طراحی صحنه سینما و هنرهای تجسمی میبینیم.
مصطفی شاه کرمی
عبدالحمید قدیریان، نامی آشنا در عرصه هنر معاصر کشورمان است که بیشتر، نام او را در حیطه طراحی صحنه سینما و هنرهای تجسمی میبینیم. او خودش را بیش از آنکه طراح صحنه و گریمور بداند، نقاش میخواند. در روزهای پایانی هفته هنر انقلاب اسلامی اسم او به عنوان یکی از کاندیداهای انتخاب چهره سال هنر انقلاب اسلامی بر سر زبانها افتاده است، به همین بهانه «جوان» با او در رابطه با اوضاع هنر در قبل و بعد از انقلاب و نیز اقدامات هنرمندان گفتگو کرده است.
استاد قدیریان شما در حوزههای متنوعی از جمله طراحی صحنه، گریم، نقاشی، مجسمهسازی و حتی کاریکاتور فعالیتهای زیادی داشتهاید، مایل هستید با کدام یک از این عرصهها مخاطب شما را بشناسد؟
علاقه من به نقاشی زیاد است، به خاطر اینکه نقاشی هنری است که قابلیت برای هنرمند ایجاد میکند تا در فضاهایی که میخواهد آنها را درک و فهم کند یا در همان فضاهای مفهومی سیر کند. من خودم نقاشی را دوست دارم، چون هر وقت نقاشی میکنم، بدون اینکه به کسی وابسته باشم، فضاهای مختلف تفکری را سیر میکنیم و از آنها بهره ببرم و تجربهشان میکنم.
شما در حوزه طراحی صحنه برخی فیلمها و سریالها مثل سریال حضرت مریم و فیلم سینمایی ارتفاع پست هم کار کردید.
بله، اما واقعیت این است که فضای سینما برایم بیشتر یک فضایی است که میشود در آن حرف زد و یک فضای اجتماعیتری است و من تا حدی هم به خاطر مباحث امرار معاش و کسب معیشت به سینما میپردازم. برای اینکه در نقاشی مجبور نشوم کارهای سفارشی انجام بدهم، تقریباً تا امروز من سفارش کار به معنای اینکه کاری را به خاطر اجبار و برای امرار معاش باشد، نگرفتهام. در واقع برای اینکه مجبور به این کار نشوم، برای برطرف کردن مشکلات مالی به سینما میپردازم.
زمان ورود شما به دانشکده هنرهای زیبا تقریباً یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بوده و به همین علت هر دو فضای قبل و بعد از انقلاب در عرصه هنر را تجربه کردهاید. تأثیر انقلاب اسلامی در حوزه تجسمی و نقاشی را چگونه ارزیابی میکنید؟
من با نگاه سیاسی صحبت نمیکنم بلکه از منظر فرهنگی و هنری میخواهم حرف بزنم. در انقلابها، چون نوعی تغییر ساختار شکل میگیرد، یک پتانسیلی آزاد میشود که میتواند فرصتهایی را ایجاد کند. انقلاب ما هم که همین گونه بود، یعنی یک دفعه فضای فرهنگی که اسیر دست یک گروه خاص و به نوعی دست بهائیها و حکومت وقت بود، متحول شد و یک حمید قدیریانی که در محله نازیآباد و جزو خانوادههای متوسط رو به پایین است، فرصتی پیدا میکند که بیاید و کار کند. خب این یعنی یک فرصتی بود که انقلاب برای ما فراهم کرده بود. من در آن ایام هم دامپزشکی قبول شدم و هم نقاشی! گفتم میخواهم بروم و نقاشی بخوانم، پدرم گفت نقاشی برای قشر ما نیست و حکومت (شاه) نمیگذارد تو به صورت جدی وارد کار هنری بشوی! باید بدانی که غذای نقاشها نان و پنیر است! گفتم باشد، من با این حال میروم نقاشی بخوانم، حالا وقتی که رفتم و انقلاب پیروز شد، فضای بسته قبلی هم شکسته شد. میخواهم بگویم قبل از انقلاب فضا در این زمینهها و بحثها آنقدر محدود بود که کسی مثل پدر من که کارش فرهنگی نبود، این مسئله را درک میکرد و در قالب اخطار به من تذکر میداد. خب انقلاب باعث شد من و امثال من فرصت این را پیدا کنیم که بیاییم و کار هنری انجام بدهیم و این فرصت خیلی خوبی بود.
به نظر شما هنر انقلاب اسلامی در فرم چقدر پیشرو بوده است؟
الان این چیزی که به عنوان هنر انقلاب اسلامی هست، من خودم شخصاً آن را نمیپسندم! اشکالش این است که همیشه عقب است! هنرمند باید پیشرو باشد و بتواند آیندهپژوهانه کار کند. هنرمند انقلاب یعنی هنرمندی که مدام در حال رصد کردن است و همواره زنده و آیندهنگرانه کار میکند. ما نه تنها از حوادث عقب هستیم بلکه بسیار حضور کمرنگی نسبت به حجم اتفاقاتی که در جامعه خودمان و جامعه جهانی میافتد، داریم و خیلی کمکاریم. ایران باید در بحث فرهنگی امالقرای کشورهای اسلامی و کشورهای محور مقاومت باشد.
علت این کمکاری به هنرمندان برمیگردد یا به حوزه مدیریتی و حاکمیتی؟
این مسئله نه ربطی به مدیریت دارد و نه چیزهای دیگر بلکه علت اصلی آن این است که باید در حوزه تفکر، تحول صورت بگیرد. من امسال این کلام حضرت آقا را مدام تکرار میکنم که ایشان فرمان جهاد تبیین دادند، ما باید تبیین کنیم، چون چنین کاری را فکر میکنیم که انجام میدهیم! تبیینی که منطبق بر حقیقت این انقلاب است، نداریم. ما الان تبیینهایمان منطبق بر نظرات سیاسی و اجتماعی است. آن تبیینی که من میگویم باید به آن برسیم، تبیینی است که بر اساس آن تمدن نوین اسلامی شکل بگیرد و به آن طرف برویم. تبیینی است منطبق بر آیات قرآن که متأسفانه ما در این ۴۰ سال این کارها را نکردیم. برای همین است که دورریز و اتلاف انرژی زیاد داریم. پس چه اتفاقی افتاد؟ فضای تفکری جامعه عوض شد. آنها در آن فضای تفکری نفس کشیدند، کار بلد بودند و تولید اثر کردند. پس اگر شما فضای تفکری و زیستی هنرمند را سالم کنید، تولید اثر خواهد داشت مخصوصاً اینکه مفاهیم عظیم و الهی در انقلاب ما وجود دارد. مشکل هنرمندان نیستند بلکه مشکل متفکران هستند!
یعنی نظر شما این است که متفکران به هنرمندان جهت میدهند؟
متفکران جهت نمیدهند بلکه اساساً ارتباطی با هنرمندان ندارند و ما در حالت کلی مشکل تفکر داریم! تفکر که نباشد، رویکرد و نگرشی هم وجود نخواهد داشت.
چند سالی است که برنامهای تحت عنوان معرفی چهره سال هنر انقلاب اسلامی برپا میشود. به نظر شما چنین اقداماتی در پیشرو بودن هنر انقلاب اسلامی تأثیری دارد؟
مناسبت همیشه چیز خوبی است ولی اینکه از این مناسبتها بهره ببریم یا نه مهم است. اگر این مناسبتها به یک مراسم خاطرهگویی تبدیل بشود، میشود هفته مستقر شدن در گذشته که اصلاً خوب نیست. شما تصور کنید یک کوهنوردی که از راههای صعبالعبور و سنگلاخها رد میشود و در یک نقطهای که محل اسکان استراحتش است، میایستد و به اطرافش نگه میکند و مسیری را که آمده و مسیری را که باید برود، بررسی میکند. آن نقطهای که آن کوهنورد ایستاده باید نامش هفته هنر انقلاب باشد! یعنی هنر انقلاب باید در طول سال نفسزنان و با قدرت و سرعت حرکت و صعود کند و در هفته هنر انقلاب ضمن رفع خستگی، مسیری که آمده و پیش رو دارد را بررسی بکند، آن وقت است که هفته هنر انقلاب چیز معقولی است، وگرنه میشود نوستالژی! که یکی از مریضیهای فرهنگی کشور ماست و اتفاقاً دشمن بعد از انقلاب به دنبال قالب کردن آن به جامعه ماست تا جایی که از فیلم و سریال گرفته تا دیگر آثار هنری دیده میشود و ما مدام در گذشته هستیم و درباره آن حرف میزنیم، در حالی که هنر باید همه را دعوت به یک آینده روشن بکند.
اگر خود شما به عنوان چهره سال هنر انقلاب اسلامی معرفی شوید، چه اثری بر فعالیتها و رویکردهای شما میگذارد؟
این یک عنوان است. چنین عنوانی یک پشتوانه تبلیغاتی برای فرد برگزیده میآورد. طبیعتاً یک مسئولیتهایی هم میآورد. اگر هنرمند انقلاب را درست انتخاب کنند، این هنرمند انقلاب معنایش این است که بینش و حرف برای گفتن دارد، در غیر این صورت انتخاب کردنش درست نیست. وقتی این عنوان را به او میدهند و تریبون در اختیارش میگذارند، فرصت مطرح کردن ایدهها و راهکارهایش را پیدا میکند و باید یک جوری مدیران را به سمت آینده هل بدهد.
لینک کوتاه: https://www.Javann.ir/004YE2