تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۴۰۱ –
هنر اسلامی؛ تعریف و بازنگری/ ۶
قدیریان: تولید هنری جریانساز براساس معرفت قرآنی شکل میگیرد + فیلم
یک نقاش و مدیر هنری سینما گفت: تولید معرفت قرآنی راه رهایی است تا بتوانیم از طریق تولید
آثار هنری در جامعه جریان ایجاد کنیم.
«هنر اسلامی» عبارتی است که برای تعریف آن نظرات مختلف و گاه متناقضی وجود دارد. برای اینکه از مجموعه نظرات اهالی هنر در این زمینه مطلع شویم تا به تعریفی واحد برسیم، گفتوگوهایی را با هنرمندان مختلف انجام دادهایم. در ششمین مصاحبه با عبدالحمید قدیریان، نقاش و مدیر هنری سینما، به گفتوگو نشستهایم.
ایکنا ـ ابتدا پیرامون عنوان «هنر اسلامی» توضیح دهید، زیرا تعاریف متعددی از آن مطرح است.
هنر اسلامی بحث قدیمی و وسیعی است. خیلی از مستشرقین و متفکران خودمان پیرامون این موضوع سخن گفتهاند و تعاریف مختلفی هم برای آن بیان کردهاند. بهتر است از تکرار حرفهای گفته شده پرهیز کنیم. بهتر است به جای عنوان «هنر اسلامی» از «هنر مسلمانان» استفاده کنیم زیرا که استفاده از عنوان «هنر اسلامی» هم حرکت رشد دینی و فرهنگی ما را متوقف و توقع ما را از دین و به تبع آن هنر اسلامی پایین نگه میدارد و هم در واقع چنین چیزی وجود ندارد. به عبارت دیگر ما هنر اسلامی نداریم چراکه فاصله زیادی بین معارف اسلام ما و معارف اسلام اهل بیتی وجود دارد.
ایکنا _ هنر فنی است که با بهکارگیری قواعد زیباییشناسانه، رنگ، کلمات، اشیا و یا اصوات را پردازشی زیبا و دارای حُسن کند و ارائه دهد. در این میان مسئله اصلی که محتواست اهمیت بیشتری دارد یا ساختار؟
نکته اینجاست که هنرمند چه مفهومی را هنری میکند. کشور ما به خاطر همنشینی و آشنایی چند صد ساله با اسلام، هنرمندانی دارد که بر اساس حبّی که به اهل بیت(ع) داشتند آثار زیبایی خلق کردهاند، آثاری بسیار زیبا و متعالی؛ ولی این بدان معنی نیست که مفاهیمی که کار کردند دارای معارفی والا و منطبق با قرآن باشد، بلکه آنها در حد فهم خود از اسلام تلاش کردهاند تا مفاهیم را تبدیل به فرم کنند. عموماً هنرمندان تلاش کردهاند تا در حیطه مفهوم توحید آثار تولید کنند و عشق خود را به اهل بیت(ع) به تصویر کشند مانند معماری و تزئینات مساجد که گاهی بسیار حیرت انگیز و دلرباست ولی نمیتوان آنها را هنر اسلامی نامید. وقتی از هنر اسلامی ناب سخن میگوییم، دامنه و بالاخص ارتفاع مفاهیم بسیار گسترده میشود.
به یاد داشته باشیم که ایمانیات جوامع به مرور زمان تبدیل به فرهنگ و فرهنگ در طول زمان به تمدن تبدیل میشود و ما ثمره آن را در تولید آثار هنری میبینیم. پس آثار هنری تبعه ایمانیات جامعه است و از آنجا که اهل بیت(ع) به عنوان تبیینکنندگان و مفسرین قرآن، فرصت نیافتند تا آنطور که باید آیات را تبیین کنند لذا ما در حال حاضر به صورت حداقلی از معارف قرآنی بهره میبریم، پس باید راه زیادی را برای اصلاح ایمانیات خود طی کنیم تا به مرور ایمانیات بر تولید آثار هنری تأثیر گذارد و هنر اسلامی تولد یابد.
در جمهوری اسلامی امید ما این بود که علما به سمت شکافتن معارف قرآنی بروند که این مهم رخ نداد، اما همچنان امیدواریم این امر محقق شود تا بتوانیم به سمت اسلامی بر مبنای قرآن پیش برویم. اگر این امر تحقق یابد تفکر شکل دیگری پیدا میکند و تولید آثار هنری نیز شکل دیگری به خود میگیرد. برای درک بهتر، تفاوت بینش حضرت امام خمینی(ره) را با دیگر آقایان مطالعه کرد. حضرت امام(ره) نوعی از اسلام را مطرح میکنند که ثمرهاش انقلاب اسلامی میشود. اگر این تفاوتی که بین سطح معرفتی اسلام قبل از انقلاب و اسلامی که امام خمینی(ره) مطرح کردند را مقایسه کنیم باعث تحول در بینش میشود و آنجاست که متوجه کمبودها میشویم.
تفکر مرتفع و مهدوی امام خمینی (ره) باعث انقلاب اسلامی شد. پس ما نیز برای دستیابی به هنر اسلامی و انقلابی باید در تفکر و بینشمان، تحولی حاصل شود تا مفاهیم مرتفع تولید و به فرم در بیایند. متاسفانه به دلایل مختلف روی این مسئله کار نکردیم چون فشارهای دشمنان خارجی و اتفاقاتی که در داخل کشور و فضای سیاسی رخ داد ما را گرفتار کرد و دیگر فرصت برای بحث معرفتی نداشتیم. رهبر معظم انقلاب، مدام از نگرانی و دغدغههای فرهنگی میگویند. ایشان دائم از اهالی فرهنگ و تفکر دعوت میکنند تا وارد عرصه شدوند و مشکلات موجود را برطرف کنند. دغدغه فرهنگی به این معنا نیست که بیاییم یکسری رفتارها و باید، نبایدها را به مردم گوشزد کنیم. دغدغه فرهنگی که حضرت آقا به آن اصرار دارند میگوید بیایید تفکر و بینش جدید برگرفته از قرآن ایجاد کنید تا بتوانیم به سمت تمدن ایرانی اسلامی برویم. این تمدن نیازمند تفکری در سطح ارتفاعات آسمانهاست.
باید اذعان کنم که به بنبست اجتماعی در بحث تفکر رسیدهایم. البته برخی این امر را باور ندارند اما مسیر انقلاب در حال رفتن به سمتی است که ایجاب میکند ایمانیات خود را ارتقا دهیم. اگر این اتفاق رخ دهد ما تازه توانستهایم وارد هنر اسلامی قرآنی شویم وگرنه تنها خوشحالیم که گذشتگان آثار زیبایی خلق کردهاند و ما از آنها کپی میکنیم و در میراث فرهنگی به فروش میرسانیم. نباید گذاشت جامعه در سکون بماند، این سکون فکری در حالی است که ما داریم به فضای فتنههای قبل از ظهور نزدیک میشویم. حضرت امام(ره) همیشه میگفتند که ما به طرف ظهور در حال حرکتیم، پس به هنر اسلامی نیاز داریم که مسیر را تبیین و باز کند.
تفکری که قبل از انقلاب باعث تولید هنر اسلامی میشد افراد را تنها دعوت به فضل میکرد. این نوع نگاه با اینکه افراد را رشد میدهد ولی در جامعه حرکت ایجاد نمیکند. در صورتیکه جامعه باید هم حرکت کند و هم در مسیر فضل بالا برود، در غیر این صورت جامعه سکون یافته به مشکل برمیخورد؛ اتفاقی که هم اکنون در جامعه به آن مبتلا هستیم. باید به سمت هنر اسلامی برویم که ما را به سمت ظهور سوق دهد. نظام هستی در برنامه درازمدت الهی به سمت ظهور میرود، پس باید بدانیم هنری که در جهت ظهور حرکت میکند، چگونه هنری است؟
متأسفانه یکی از مشکلات این است که فکر میکنیم رفتارمان در قبال ظهور درست است. این تصور اشتباه در حالی است که فضای فتنههای قبل از ظهور سخت است. گواه این امر اتفاقاتی است که امروز در جامعه رخ میدهد و به ما میگوید که در حال حرکت به سمت ظهور هستیم. در صورتیکه تفکرات امروز ما متاسفانه همچنان تفکر قبل از انقلاب است. برای همین این سطح از بینش امروز به ما جواب نمیدهد. باید تفکر خودمان را در جهت تفکر قرآنی ارتقاء دهیم تا بتوانیم وسعت دیدمان را زیاد کنیم. به قول سینماییها نمیتوان با لنز بسته وسعت را نشان داد. اگر میخواهید فضایی وسیع را به تصویر کشید باید لنز را عوض کنید.
حال که نظام اسلامی قصد دارد به طرف ایجاد تمدن حرکت کند باید لنزش را عوض کند تا همه آحاد جامعه در آن جای بگیرند به عبارت دیگر باید دیدش را ارتفاع دهد تا وسعت زیادی را ببیند. در یک تمدن قرار نیست همه مردم یک شکل باشند بلکه قرار است همه زندگی خودشان را داشته باشند و در فضای فرهنگ اسلامی رشد کنند و متعالی شوند. برای رسیدن به این هدف تغییر در نگاه نیاز است تا بر مبنای آن هنرش شکل گیرد و زمینه رشد را در جامعه ایجاد کند.
ما هیچ تصویری از ظهور نداریم، درحالیکه غربیان تصاویر متعددی از ظهور و آخرالزمان ارائه دادهاند. این امر را میتوان در فیلمهای سینمایی آنها مشاهده کنیم. ما دائم در حال دعوت به سوی ظهور هستیم در حالی که برای آن تصویری متصور نیستیم و این در حالی است که همه موضوعات و مفاهیم در قرآن به عنوان یک معجزه الهی وجود دارد. باید اهل تفکر وارد گود شوند تا هنرمندان بتواند از اندیشههای آنان در خلق آثار بهره ببرند.
ایکنا – در بخشی از سخنانتان به نقش مدیران هنری در خصوص هنر انقلابی و اسلامی اشاره کردید. نتایجی که حاصل شده چیست؟
نمیخواهم قضاوت کنم، ولی میدانم مدیران فرهنگی ما تهی از معرفت به سوی ظهور هستند. لذا نمیتوانند معیاری برای برنامهریزی داشته باشند. در برنامه ایران در سال ۱۴۰۴ اهدافی مشخص شده که برای حرکت به سمت آن معیارهای محاسباتی زیادی وجود دارد و مدیران میتوانند از قبل با آن معیارها برای خود برنامهریزی کنند و به سمت اهداف حرکت کنند. ولی در مباحث فرهنگی ما دورنمای شفافی که مدیران بتوانند بر اساس آن برنامه بریزند، نداریم. مدیران فرهنگی نهایت تلاششان این است تا مردان و زنان هنرمند، تولید اثر کنند و از نظام دلگیر نشوند. در سینما سالانه بیش از ۵۰ فیلم تولید میشود. این آثار چه ربطی به درونمایه انقلاب دارد؟ در حالی که وقتی سینمای هالیوود را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که تولیدات آنها اهدافی را دنبال میکند.
فضای تفکری که دشمن هماکنون به واسطه گیم (بازی) ایجاد کرده بر پایه دورنمای تفکری صورت گرفته است. در حوادث اخیر کشورمان اگر تحلیلی نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که فرهنگ گیم در چندین سال گذاشته تاثیر تخریبی روی جوانان ما داشته است. این امر نتیجه برنامهریزی مدیری است که دورنمایی داشته و بر اساس آن هر ساله قدمی رو به جلو برداشته است. با این توضیح وقتی در حوادث اخیر میبینیم یک ایرانی که شهره به محبت و دوستی و مروت است تبدیل به یک هیولا میشود، تعجب نمیکنیم. زیرا میدانیم که این اتفاقات رخ داده (برخی خشونتها در جامعه) مبتنی بر یک کار فرهنگی طولانی مدت است که از طرف دشمنان جنی و انسی صورت گرفته است. سازمان سینمایی الان چه کار انجام میدهد؟ آنها چه تفکری ایجاد میکنند که بر اساس آن مفهوم ایران و اسلام قدرتمند در سینما تولید شود؟
ایکنا – چرا چنین تفکر و روشی به وجود آمده است؟
متاسفانه غرور اهل علم، باعث شده فکر کنند که به همه مباحث دین آگاهند. در صورتی که حضرت آقا میفرمایند؛ اگر هزاران محقق در حد بزرگان علم، هزاران سال درباره اسلام تحقیق کنند باز هم نمیتوانند به انتهای آن برسند و خود را دینشناس بدانند. این نگاه یک نگاه ساختاری است. اگر متفکران به این امر برسند و در کنار داشتهها به افق نگاه کنند و حجم ندانستههایشان را ببینند، آنگاه احساس کمبود و تلاش میکنند که حرکت کنند.
تا زمانی که ایست و سکون فکری وجود دارد، دشمن راه دشمنی خود را پیش خواهد برد. راهکار مواجهه با این امر این است که دامنه بحث معرفتی را باز کنیم و مقام معظم رهبری بارها از آن با عنوان کرسی آزاداندیشی یاد کردهاند. جامعه فعلی در حالت سکون بوده و طبیعتاً نزول فرهنگی پیش آمده است، در حالی که در اوایل انقلاب با وجود مشکلات عدیدهای که وجود داشت جامعه رو به جلو حرکت میکرد چون جامعه در صحنه و در حال حرکت بود. تولید معرفت قرآنی راه رهایی است تا بتوانیم جریان در جامعه ایجاد کنیم.
حضرت امام(ره) میفرمودند جنگ دانشگاه است. دلیل این سخن، جریانسازی جنگ بود. جبهه به افراد معرفت میداد و افراد وقتی احساس کمبود میکردند به جبهه میرفتند تا تقویت شوند. این اتفاق را به شخصه در حوزه هنری شاهد بودم. ما هرگاه احساس کمبود میکردیم به جبهه میرفتیم زیرا به واسطه همنشینی با رزمندگان و در صحنه قرار گرفتن دارای فهمی بزرگ و معرفت عملی میشدیم.
ایکنا – بحث دیگر ما به قالب هنری برمیگردد. از نظر شما آیا هنرهایی چون خوشنویسی که نگاه مستقیمی به مفاهیم قرآنی و دینی دارند ظرفیت بیشتری برای پرداختهای اسلامی دارند یا هنر مدرنی چون سینما تاثیرگذارتر است؟
قاعدتا وسعت تأثیرگذاری سینما از همه قالبها بیشتر است و میتوان به واسطه آن مفاهیم مرتفعی را بیان کرد. از معیارهای توانایی قالبهای هنری، یکی در وسعت مخاطب آنهاست و یکی در توان بیان مفهوم است. برخی از قالبها نظیر شعر و نقاشی قابلیت این را دارند که مفاهیمشان مرتفع باشد اما در قالبهایی چون گیم توان جذب مخاطبشان بالاست. در سینما وضعیت فرق میکند هم قادر به جذب مخاطب فراوان است و هم قابلیت آن را دارد تا مفاهیم ثقیل در آن مطرح شود. در سینمای جهان چنین فیلمسازانی داریم که تلاش کردهاند مفاهیم ثقیل را به تصویر کشند مانند تارکوفسکی.
خداوند نگاه وسیعش را اعمال میکند و همانند ما محدود نگاه نمیکند، برای همین به همه موجودات نعمت عطا میکند. اگر قرار است به سمت تمدن اسلامی برویم باید نگاهمان را وسعت دهیم. عموماً هنرمندان به دنبال حق و حقیقت هستند. در ابتدای انقلاب قبل از اینکه مسائل سیاسی همه چیز را آلوده کند، هنرمندان وارد میدان شدند زیرا احساس کردند که حق به میدان آمده است. در زمان حال نیز باید حقیقت ناب محمدی را از قرآن تولید کرده و به هنرمندان ارائه دهیم تا حرکت ایجاد شود.
ایکنا – برخی مواقع ما در تصویرگری از مفاهیم خودمان هم ضعیف عمل میکنیم. مصطفی عقاد با فیلم «الرساله» جهان اسلام را مجذوب خود کرد، اما فیلم مجید مجیدی درباره حضرت رسول(ص) نه تنها در خارج از مرزها بلکه در داخل هم نتوانست تاثیرگذاری لازم را داشته باشد، در حالی که فیلم مجیدی با امکانات عظیمی تولید شده بود! دلیل این امر چیست؟
کمی سخت است درباره فیلمهای خودمان حرف بزنیم اما موضوعی را بیان میکنیم که میتوانید آن را تعمیم دهید. من در مقطعی در حال کشیدن تابلو درباره اهل بیت(ع) بودم و در یک سیر و سلوک طولانی حدود ۱۰ تا ۱۲ اثر خلق کردم و در طول خلق آن آثار مرحله به مرحله به مفاهیم مّد نظر نزدیک شدم. تا اینکه یک شب حال عجیبی به من دست داد و شروع به کشیدن تابلویی درباره حضرت زهرا(س) کردم. در زمانی که آن آثار را به نمایش گذاشتم با کمال تعجب دیدم که مخاطبین با آن اثری که یک شبه تولید شده بود و نسبت به دیگر آثار کیفیت تکنیکی پایینتری داشت ارتباط بیشتری برقرار میکنند. مردم کنار این تابلو میایستادند و حالتشان متحول میشد. این خاطره را بیان کردم تا بگویم هنرمند باید مفهوم مّد نظرش باشد، نه اینکه به او بگویند که چکار کند. در سینما آثار بسیاری را دیدم که با ایده و هدفی شروع به تولید شده ولی انتهای تولید چیز دیگری میشود. تمام این توضیحات را گفتم تا بگویم اثری تاثیر میگذارد که در آن روح وجود داشته باشد و تکنیک در خدمت آن باشد.
توضیح را اشاره به سینمای دفاع مقدس تکمیل میکنم. ما فیلمهای جنگی بسیاری تولید کردهایم اما اکثریت آثار ضدجنگ هستند؟ چرا؟ این امر نشان میدهد که کارگردان مفهوم جنگ تحمیلی را نفهمیدهاند. تعجب بیشتر، زمانی است که مدیران به این افراد سفارش کار میدهند. چرا؟ البته توجیه سفارشدهندگان این است که فیلمسازان کار خود را بلد هستند! در این سالها نشان داده شده که این نوع نگاه درست نیست و تنها تکیه به تکنیک کار را متعالی نمیکند. فیلم «دیدهبان» از ساختههای اولیه ابراهیم حاتمیکیاست که شاید به لحاظ تکنیکی نکته خاصی نداشته باشد، اما فیلمی زیبا و درست در حوزه جنگ است.
نکته پایانی که به عنوان شاه کلید این جلسه بیان میکنم این است که بیاییم به نظام درختی (شجرهای) بیندیشیم؛ نظامی که به ما میآموزد صرفا به تولید اثر فکر نکنیم و به تنه درخت که همان تفکر است بپردازیم و باور کنیم که رشد تفکر و ایمانیات باعث ارتقای هنرمند و آثار هنری میشود. اگر فرهنگمان مشکل دارد به واسطه مشکلی است که در ایمانیات داریم، زیرا معرفتمان متناسب با زمانه ما نیست.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام