جامجم تحلیلی در میدان
عبدالحمید قدیریان:
طبیعتاً مطالبی را که تمام رسانهها چه نوشتاری و چه اینترنتی منتشر میکنند تاثیر خود را بر مخاطب میگذارند. اما سوال اینجاست که ما انتظار چه نوع تاثیرگذاری را از رسانهای مثل جام جم داریم؟ این موضوعی است که لازم است درباره آن صحبت شود. به عبارتی دیگر باید بدانیم من به عنوان یک هنرمند انقلابی که تولید کار هنری میکنم چه انتظاری از روزنامه جام جم دارم؟ یکی از موضوعاتی که جای آن خیلی خالی احساس میشود حضور رسانه ها و تحلیل رسانهها از مبانی هنر انقلاب است چرا؟ چون از لازمه های وجودی هر مکتب نوپایی، نقد و بررسی است. وقتی به تاریخ هنر مراجعه میکنید کاملا مشهود است که وقتی سبکی و مکتبی تولید میشود منتقدان به آن ورود میکنند، آن را تحلیل و نقد میکنند و حتی نام آن سبک را منتقدان انتخاب میکنند. لذا از رسانههایی مثل جام جم که پایه و اساس آن فرهنگی و هنری است انتظار میرود مبناییتر و تحلیلیتر وارد میدان شوند تا جامعه را با عمق نگاههای هنری آشنا کنند.
یکی از معضلاتی که در حال حاضر در بحث فرهنگ تصویری داریم این است که مردم و مخاطبان با ظرایف تصویر و ظرایف بیان تصویری آشنا نیستند، و لازمه آشنایی با آن، بحث و گفت و گوست. در غرب سال هاست که درباره ارزش و مبانی تصویر بحثهای مبنایی میکنند. مثلا راجع به یک صفحه طراحی لئوناردو داورینچی چهار کتاب قطور راجع به آن تحلیلگران صحبت کردهاند و مبانی فکری از آن در آوردهاند و این رفتاری است که در رسانه ها آنگونه که باید بدان توجه نمیشود.
مثلا در هنر انقلاب به عنوان یک مکتب نوپا که هنوز تثبیت تئوریک پیدا نکرده است چنین چیزی را نمیبینیم. متاسفانه الان مسئولان فرهنگی ما با مبانی نگاه فرهنگی هنری خیلی فاصله دارند چون نوع نگاهشان به هنر بیشتر سرگرم کنندگی است. مثلا نقاشی را برای سرگم کردن میدانند. اصلاح این نوع نگاه یکی از مضلات ماست. جامعه سالم نیاز به تصویر دارد، یک جامعه سالم که دارای تفکر است نیاز به تصاویری دارد که مبانی تفکری را تبیین کند. اما آنچه امروز در جامعه داریم می بینیم یک نوع بازی با هنرهاست. مدیر فرهنگی ما به راحتی از کنار اتفاقات پیرامونی رد میشود و به راحتی هنرمندان را حذف میکند. نتیجه این نگاه این میشود که با وجود تمام مسائل ایدئولوژیک و هدایتی که توسط اهل علم و علما در جامعه پخش میشود جامعه به مسیر دیگر میرود. چون جامعه با تصویر، خودش را هماهنگ میکند. بنابراین تصویر جایگاه والایی دارد و رسانه هایی مثل جام جم می توانند این جایگاه را تعریف و از یک فضای یعلبون و بازی خارج کنند تا تبدیل به یک کار استراتژیک شود. در حال حاضر دشمن با این نوع نگاه، جامعه ما را به چالش میکشد.
به عقیده من روزنامه جام جم باید به عنوان مجموعهای که قرار است تولید فرهنگ کند وارد میدان شود و چون مخاطب آن فرهنگی است، باید پروندههای تحقیقاتی قوی و درازمدت بازکند و جمع تحقیقاتش را هر سال در قالب یک کتاب منتشر کند و اینگونه در بطن اصلاح فرهنگ وارد شود. جام جم نباید واکنشگر باشد خودش تولید حرکت کند و جامعه را با نوع طرح مسئله ای که مطرح میکند وادار به واکنش کند.